چند سرگذشت

چند وقت پیش یکی از دوستان عنوانی را در وبشان گذاشته بودند وپرسش هایی را مطرح کردند  خیلی فکرم را مشغول کرداین پرسش ها به شرح زیر بود :

1-اگر فرد زیر 16 سالی که داره پول در میاره میشناسید بگید .شغلش چیه؟

2-موفق ترین فرد زیر 16 سالی که میشناسید بگید.چرا و توی چه کاری موفقه؟

3-با استعداد ترین فرد زیر 16 سالی که میشناسید کیه؟تو چه کاری؟

خوب خیلی فکر کردم و آدمای زیادی هم به نظرم رسید اما تمام این ادم هادر سنین نوجوانی اتفاقی دردناک برایشان افتاده بود و آن اتفاقات موجب رشدشان شده بود چند نفر از آنها را برای نمونه در این پست آوردم وخالی از لطف نمیدانم اگر شما با این افراد آشنا بشید:

اما من سوالم را اینطور مطرح میکنم:

آیا شما آقا یا خانم موفقی را می شناسید که اتفاق دوران نوجوانیش و کمبودهای زندگی اش موجب پیشرفتش شده باشد؟

«دابلیو میچل»

1-موقعی که حادثه اتفاق افتاد،اوباسرعت بیش از100کیلومتر در ساعت در بزرگراه حرکت می کرد.یک کامیون که در جلوی او حرکت می کرد ، به طور ناگهانی ترمز کرد واو بی درنگ برای نجات جان خود موتور سیکلت را خواباند وروی زمین شروع به لغزیدن کرد .

با حرکتی آهسته وفجیع به زیر کامیون لغزید .درپوش باک موتور سیکلت کنده شد وآنچه نباید می شد اتفاق افتاد.بنزین بیرون ریخت وآتش گرفت .وقتی چشمانش را باز کرد روی تختخواب بیمارستان بود.احساس درد وسوزشمی کرد نه قادر به حرکت بود ونه جرات راحت نفس کشیدن داشت .سه چهارم بدنش به طرز وحشتناکی دچار سوختگی از نوع درجه سه شده بود .با وجود این دل به مرگ نداد.تلاش کرد که به زندگی برگرددودر شغل خویش پیشرفت کند .راستی خوب است که بدانیداوچند سال بعد در یک حادثه هوایی دومین حادثه تلخ زندگی اش را تجربه کرد .این حادثه باعث شد که از کمر به پایین فلج شود .

او یکی از شاد ترین ،قوی ترین وموفق ترین افرادی است که من می شناسم.نام او «دابلیو میچل»است.از زمان تصادف موتور سیکلت تا به حال بیشتراز اغلب مردم خوش گذرانده است.هم اکنون یک تاجر میلیونر است وعلیرغم سوختگی های مضحک صورتش،سعی کرده به عضویت کنگره آمریکا درآید.

«کندی لایتر همراه با عکس دختر زیبایش»

2-شخصیت دوم مورد نظر «کندی لایتنر»بنیانگزار«انجمن مادران مخالف مستی در حال رانندگی»است.

برای این خانم حادثه دلخراشی روی داد .راننده مستی دخترش را زیر گرفت وپس از آن سازمانی را به وجود آورد که تا کنون جان صد ها بلکه هزاران نفر را نجات داده است .

«ادرا برتز»

3-«ادرابرتز» او مردی عادی بود که در صندلی چرخدار خود حبس شده بود ،وپس از آن که تصمیم گرفت محدودیت های ظاهری خود را در هم بشکند ،به صورت انسانی غیر عادی در آمد .

او در سن چهارده سالگی از گردن به پایین فلج شد وناچار بود برای تنفس از دستگاهی استفاده کنمد تا حدالمقدور ،زندگی معمولی خود را بگذراند .او هر شب در ریه ای آهنی می خوابید.او که چندین بار تا سر حد مرگ پیش رفته بود ومسلما می توانست تمام وجود خود را به درد ها ورنج ها معطوف کند،تصمیم گرفت به جای اینکار،تغییری در زندگی دیگران به وجود آورد.

او دقیقا چه کاری انجام داد؟

در15سال گذشته،تصمیم او برای رفع مشکلاتی که غالبا ناچار بود تسلیم آنها باشد،منجر به بهبود زندگی بسیاری از افراد معلول شد.او توجه عموم را به خود جلب کرد وباعث شد که در کنار پلکان ساختمانها،سطوح شیبداری برای معلولین ساخته شود و توقفگاه ها و تکیه گاه های لوله ای خاص برای آنان بوجود آید.

او اولین معلولی بود فلج دست ها و پاهایش توانست از دانشگاه کالفرنیا و برکلی لیسانس بگیرد و سرانجام پست ریاست بخش توان بخشی دانشگاه کالیفرنیا را احراز کند.

اکنون از شما می پرسم چرا بعضی افراد بر بدبختی های وحشتناک وغیرقابل تصور،فائق می آید وبه پیروزی وسعادت می رسند،در حالی که برخی دیگر،با داشتن همه نوع امکانات،زندگیشان به فاجعه ختم می شود؟چرا بعضی افراد از حوادث وتجربیات زندگی سود می برند وبرخی دیگر همان تجربیات را علیه خود بکار می گیرند؟

وقتی همه کوشش های ما با شکست روبرو می شود چه کنیم؟

مشکلات افراد موفق کمتر از افراد شکست خورده نیست .تنها یک دسته از مردم هستند که هیچ مشکلی ندارند:آنها که در گورستان خوابیده اند .

تفاوت موفقیت وشکست در اتفاقاتی که می افتد نیست بلکه تفسیر ما از این اتفاقات وعکس العمل ما در برابر حوادث است که این تفاوت را ایجاد میکند.

در دانشگاه  با انسان هایی دارای نقص های مختلف از جمله معلولیت رو به رو شدم که بسیار موفق تر از انسان های سالم هم سن خودشان بودند و بسیار امیدوارتر این طرز تفکر ماست که موجب جلوگیری از پیشرفت ما میکند یا موجب پیشرفت ما می شود.