من یک سنت پیدا کردم!
روزی پسر بچه ای در خیابان سکه ای یک سنتی پیدا کرد.او از پیدا کردن این پول ،آن هم بدون هیچ زحمتی ذوق زده شد .این تجربه باعث شد که بقیه روزها هم با چشم باز سرش را به سمت پایین بگیرد(به دنبال پیدا کردن پول بیشتر!)...
او در طول زندگی اش296سکه یک سنتی ،48سکه 5سنتی ،19 سکه ده سنتی،16سکه25سنتی،دو سکه نیم دلاری ویک اسکناس مچاله یک دلاری پیدا کرد ،یعنی در مجموع سیزده دلار وبیست وشش سنت.
در برابر به دست آوردن این سیزده دلار و 26سنت،او زیبایی دل انگیز تر31369طلوع خورشید ،درخشش157رنگین کمان و تماشای منظره درختان افرا را از دست داد.
او هیچگاه حرکت ابرهای سفید بر فراز آسمان،در حالی که از شکلی به شکلی در می آمدند را ندید .
پرندگان در حال پرواز،درخشش خورشید ولبخند هزاران رهگذر،هرگز جزئی از خاطرات او نشد....
نتیجه :
همه ما می دانیم که ما هم به نوعی مثل این فرد هستیم !
او به دنبال پیدا کردن سکه ای وماهم به دنبال چیزی دیگر ...
بیایید از امروز سعی کنیم از زندگیمان بیشتر لذت ببریم.