انجمن روانشناسی وعلوم تربیتی

دانشگاه پیام نور سمنان

انجمن روانشناسی وعلوم تربیتی

دانشگاه پیام نور سمنان

انجمن روانشناسی وعلوم تربیتی

بدین وسیله از کلیه کاربران گرامی
دعوت به عمل می آید:در صـــورت
تمایل انجمن روانشناسی پیام نور
سمنان را با نظرات،پیشنهــادات و
انتقادات ارزشمند خود در راستــای
بهبود کارایی واثربخشی مساعدت
نمایید.

باتشکر

آخرین نظرات

نویسندگان


سوال اینجاست علت وابستگی واعتیاد ماچیست؟
یک قرن میشه که تصمیم گرفتیم که معتادین رو دستگیر کنیم و وادارشون کنیم عذاب بکشن چون معتقدیم این کار می تونه جلوی اون ها رو بگیره؛ راهی برای نجات افراد جامعه مان باید پیدا کنیم حتی اگر این افراد از خانواده ما نباشند باید سعی کنیم تا کمکشان کنیم؛ سوالات زیاد، اما ساده و اساسی وجود داره که هنوز بهش پاسخ ندادیم اینکه مثلاً چی شد که معتاد شدن؟ چرا به این رویکرد ظاهراً بی فایده چسبیدن؟ آیا راه دیگه ای هم هست که به جای این راه بشه از اون روش استفاده کرد؟ در کشور پرتغال کشیدن هر گونه مواد مخدر مجاز است! اگر بخواهیم چیزی از اعتیاد بدونیم باید رویکردهای ذهنی خودمون رو عوض کنیم. فکر کنید که شما روزی 3 مرتبه مواد مخدر مصرف کنید (حالا فرقی نداره چطور ماده ای باشه) به مدت بیست روز؛ باور عامه مردم اینه که اگر بعد از مدتی مواد مخدر مصرف بشه بدن به اون وابسه میشه (از نظر فیزیکی) فرض کنید من تصادف کنم و دست یا پایم بشکند و من رو به بیمارستان منتقل کنند و مقدار زیادی دیان مرفین به من بزنند دیان مرفین یک ماده مخدر است و کیفیت اون بسیار بالاتر از اونی است که دلالان مواد مخدر به فروش می رسونن چیزی که دلالان به فروش می رسونن ناخالص است اما دارویی که دکتر بهت میده خالصه ومدت طولانی مجبوری مصرف کنی ولی معتاد نمی شی!! بروس الکساندر (استاد دانشگاه ونکور) : اعتیاد چیزی است که تماماً در ذهن ما اتفاق می افتد آزمایشاتی در قرن 20 اتفاق افتاد اگر یک موش را در قفسی بیاندازید یک آب عادی و یک آب آلوده شده به مواد مخدر در قفس قرار داشته باشند موش به سمت آب آلوده  رفته و پس از مصرف آب خواد مرد؛ در دهه 70 پروفسور الکساندر این آزمایش را مورد بررسی قرارداد پروفسور الکساندر قفسی ساخت به نام موش پارک باید بگم واقعاً بهشون می رسید در قفس موش ها کلی توپ های رنگی و وسایل برای بازی قرار داد و موش ها دوست پیدا کردند، یک اتفاق جالب افتاد دراین آزمایش جدید موش وقتی با هم هستند و وسایل بازی دارند در هیچ یک از آزمایش ها موش ها به سمت آب آلوده گرایش پیدا نکردند و از زیاد خوردن آب آلوده به مواد مخدر خودکشی نکردند پس وقتی موش ها با هم هستند و خوشحالند و امید دارند نیازی به خوردن آب آلوده نمی بینند شاید فکر کنید موش ها را نمی شود با انسان مقایسه کرد چون با انسان بسیار متفاوت هستند اما آزمایش انسانی هم همین آزمایش را تأیید کرد.

در اتفاقی مثل جنگ ویتنام 20 درصد سربازان آمریکایی از مواد مخدر استفاده می کردند و اگر درست بررسی کنیم متوجه می شیم چقدر روحیه سربازان بد بوده با پایان جنگ صدها هزار سرباز معتاد در خیابان های آمریکا سرآزیر می شوند پس اون همه معتاد چی شدن اون سربازانی که مصرف کننده مواد بودند حالا دنبال یک جای امن می گشتن سازمان روانپزشکی عمومی تحقیقات دقیقی رو انجام داد تا فهمد سربازان برای چه به مراکز بازپروری نرفتند؟ و چطور شد که 95 درصد آن ها جادرجا مواد مخدر رو ترک کردن؟ الکساندر معتقد است که داستان اعتیا با همه چیز فرق می کند او این سؤال را مطرح کرد که اگر وابستگی به مواد هیچ ربطی به مصرف مواد شیمیایی نداشته باشند چی؟ اگر اعتیاد بستگی به قفس داشته باشد و اگر مربوط به سازش به محیط باشند آنوقت چه؟ (اگر نظریات پروفسور تایید می شد نشان دهنده این موضوع بود که باور عامه به کلی اشتباه است). 

استاد دیگری است به نام پیترکوئن که گفت شاید نباید از کلمه اعتیاد استفاده کرد و باید اون رو وابستگی بنامیم، بشر به ذاته نیاز به تعلق و وابستگی دارد ما موقعی که خوشحال هستیم به هم وابسته و مرتبط ایم؛ اما اگر به دلایل تنهایی، انزوا یا مشکلات زندگی دچار تنش بشیم این وابستگی هر چیثزی می تونه باشه از وابستگی به انواع بازی ها تا وابستگی به اینترنت و مواد مخدر اما بشر ذاتاً دوست داره که به چیزی وابسته باشه در آریزونا زن هایی بودند که روی تیشرت خودشون نوشته بودن من معتاد بودن و اجازه کار نداشتن و این واقعاً آسیبه (البته سابقه کیفری داشتن) هر چند در بسیاری از جوامع نداشتن کار برای یک معتاد بهبود یافته حتی بدون داشتن سابقه کیفری عادی است یک پزشک کانادایی دکتر کاورماتا گفته در سال 2000 پرتغال به شدت با مشکلات مصرف هروئین رو به رو بود طوری که یک درصد جمعیت پرتغال را افراد وابسته به این مواد تشکیل می داد؛ ماده ای که حدوداً ذهن رو از بین می بره؛ هرساله با استفاده از روش آمریکایی این وضع بدتر هم     می شه آدم ها رو به شدت مجازات می کردند بیش از پیش اون ها رو سرافکنده می کردند و هر سال مشکلات بدتر می شد تا اینکه نخست وزیر و سرپرست مخالفین با هم ملاقات کردن و تصمیم گرفتن هیئتی از متخصصان دورهم جمع کنند تا بفهمند برای کشوری چون پرتغال که هر روزه به تعداد معتادینش اضافه می شود چه کار باید کرد گروهی تشکیل شد و تصمیم گرفتند مصرف مواد رو قانونی اعلام کنند به شرط اینکه کل درآمد حاصله رو برای جداسازی معتادین، برقراری ارتباط آنها با دیگران استفاده کنند ما در آمریکا و انگلیس انجام چنین کاری رو نمی بینیم حتی در ایران هم دیده نمی شود. در نهایت با ساخت مراکز بازپروری و به کارگیری روش های روانشناختی تصحیلات عدیده ای به وجود آمد مثلاً دادن شغل به افراد ترک کرده مواد مخدر و حتی اگر جایی فرد بهبود یافته را می پذیرفتن، نصف حقوق این فرد را دولت می داد نتیجه اینکار و تحصیلات بیشماری که داده شد بعد از 15 سال خودش رو نشون داد کاهش 50% معتادان کشور پرتغال کاهش افراد دارای ایدز در این کشور . هیچ کس دوست نداره به سیستم قدیمی برگرده من فکر می کنم لایه ای از پیامدها در زیر تمام این تحقیق ها نهفته است مادر کشوری زندگی می کنیم که به شدت مردم اون وابسته هستند از اعتیاد به گوشی های هوشمند گرفته تا خریدن و خوردن .... در وضعیتی که واقعاً با مشکلی روبه رو هستید هیچ وقت دوستان فیس بوکیتون به کمکتون نمیان این دوستان واقعی هستند که به دردتون می خورن بیل مک هیبن (نویسنده محیط زیست) روی همین موضوع تحقیق می کرد او مورد بررسی قرارداد که افراد (در جامعه آمریکا) به چه تعداد از دوستانشان در مواقع بحرانی می توانند زنگ بزنند در اواسط دهه 1950 این تعداد دوستان به شدت کاهش یافت ما فضای خونمون رو با دوستانمون معامله کردیم به جای ارتباط از لوازم و تجهیزات کمک گرفتیم و به خاطر همینه که به سمت تنها شدن پیش رفتیم بروس الکساندر همون کسی که موش پارک رو درست کرد می گه ما فقط از اعتیاد و چگونگی شیوه هایی از اون حرف می زنیم این کار درسته اما بیشتر از اون باید درباره رهایی اجتماعی از اعتیاد حرف بزنیم برای بسیاری از ما زندگی تنهایی شده و هیچ ارتباطی با اطرافیانمان نداریم شما شاید براتون پیش اومده باشه که شاید با دیدن یک برنامه تلویزیونی مثل برنامه شوک یا دیدن یک معتاد در کنار خیابان آرزوی خوب شدنش را کرده باشید فقط کافیست دیدگاهتان را نسبت به این افراد تغییر دهید هنگام عصبانیت با اسم معتاد به آن ها برچسب نزنید... به عبارتی دیگر از خودتان شروع کنید...
سخن پایانی: با خواندن این متن درمیابیم که چطور طرز فکر جامعه می تواند در کم یا زیاد شدن اعتیاد نقش داشته باشد شاید خود ما یکی از دلایل افزایش اعتیاد  در جامعه هستیم با زدن انگ اعتیاد به فردی که حتی بهبود یافته فقط در ازبین بردن روحیه شخص به او کمک کرده ایم و این موضوع می تواند تلنگری برای بازگشت او به اعتیاد باشد. اما در باب کشور پرتغال هر چند دورنمای قشنگی دارد اما عمل سیاسی کشور پرتغال با کمی موشکافی دارای نقص هایی هم هست با توجه مطالعاتی که در زمینه انواع مواد اعتیاد آور داشتم به شخصه به این موضوع اعتقاد پیدا کردم که مجاز نمودن ماده اعتیاد آور حال می خواهد از هر نوعی که باشد (سیگار، الکل، شیشه و...).
درست است که هزینه حاصله از فروش مواد در این کشور صرف خدمات رسانی به افراد بهبود یافته و کمک به ترک مواد افراد معتاد شده است و همین قانونی اعلام کردن مصرف انواع مواد مخدر موجب از بین بردن دید منفی جامعه در مورد مصرف مواد مخدر خواهد شد و چه بسا در دسترس بودن مواد و مجاز بودن مصرف آن باعث گرایش جوانان هر چند کم سن و سال به این مواد خواهد شد و این تنها یکی از پیامدهای آن است با در نظر گرفتن افراد مصرف کننده تفریحی شاید آمار ارائه شده از سمت جامعه تفاوت زیادی را نشان دهد مصرف تفریحی موادی که غیر قانونی نیست به راحتی می تواند باعث انواع آسیب ها شود که کوچکترین آن تصادف، قتل به دلیل توهم و جنون و... خواهد بود. ...                    

   

اما خانم قاسمی شاید علت وابستگیتان به تلگرام وشبکه های اجتماعی وحتی گوشی همراهتون محیط وجامعه باشه شما برای خودتون محیطی رو به وجود آوردید که هیچ ارتباطی نمیتوانید با اطرافیان داشته باشید همان طور که قبلا به من گفته بودید اما علت باقی ماندن در این تنهایی چیست؟؟ تنها علت آن می تواند وجود داشتن عاملی برای پشتیبانی کردن این تنهاییتان باشد، بله درست است گوشی همراهتان شاید شمارا در فضای مجازی فرد موفق واسطوره ای برای هم گروهی هایتان تبدیل کند اما هرگز آن فرد افسانه ای بی نقص نمیتواند در جامعه رقم بخورد همه ما دارای کمی وکاستی هایی هستیم و برای به حد اعتدال رسیدن از جوانب مختلف روحی باید در واقعیت با آن ها رو به رو شویم نه اینکه پناه ببریم به دنیایی که همه فقط خوبی های ساختگی ما را ببینند نه بدی های ما را نمی گم شما یک روزه گوشی همراه رو کنار بزارین .نه ،میانگین استفاده از گوشی شما چقدر است؟؟ مدت زمان استفاده آن را کمتر کنین عضویت در گروه های مختلف را تا حد امکان پایین بیاورید هر روز حتی اگه شده به اندازه 5دقیقه استفاده از اینترنت و گوشی همراهتون از دیروزش کمتر بشه که ان شاالله بتوانید ارتباط بیشتری با دوستان ،خانواده ومحیط واقعی زندگی خودتون برقرار کنین ....


تهیه وتنظیم:صادقی(دبیر انجمن روانشناسی)

نظرات  (۱)

منشکرم از توضیحاتتون،لطف کردید،من اونجوری همش پای شبکه های اجتماعی نیستم تعداد ساعات استفاده کمه اما دفعاتی که میرم و به تلگرام و غیره سرمیزنم زیاده،
پاسخ:
ما به این میگیم فرار مغز
یعنی شما امکان داره که زیاد تایم استفاده از اینترنتتون و گوشی همراهتون بالا نباشه
اما همش دلشوره دارید که برای نمونه فلان دوستم در تلگرام چی جوابم رو داد
خانم قاسمی امار ها نشان میدهد بالای پنجاه درصد از مردم از گم شدن گوشیشان میترسند
نه اینکه به خاطر پخش شدن اطلاعات شخصیشون به خاطر وابستگی به گوشی همراهشون
اینکه من گفتم شما عضویت در گروه هاتون رو کم تر کنین
خودش عاملیه برای کمتر سر زدن به گوشی همراهتون
علت یابی کنین وقتی به گوشی همراهتون سرمیزنین سعی در چک کردن  چ چیزهایی دارین
یا چه اطلاعاتی رو قرار می دین؟
خوب کمش کنین تا میتوانید... میدونم سخته اما ممکنه نمیخواد یک دفعه ای از همه فعالیت هاتون با گوشی همراهتون دست بکشین..
کم کم اینکار رو انجام بدین..  نیازی نیست از کارهای خیلی مهم  چشم پوشی کنین برای نمونه چک کردن جیمیل    .
چیزی که به تحصیل و زندگیتان نبودش مشکلی به وجود نمیاره باید از فعالیت هایتون کنار بره.....

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">