رها کنید این با شتاب پیش رفتن را
در موسیقی،بین پرده چهارم وپنجم دستگاه«شور»،گوشه ای هست به نام «سملک»...
وقتی میخواهی ازشوری بیفتی توی دشتی.آنجا در ست همان لحظه یک مکث میکنی،یک توقف چند ثانیه ای بین دو پرده.یک لحظه آواز را به جای آنکه رها کنی توی هوا نگه می داری توی گلو.میپیچانی،مکث میکنی،خسیس میشوی توی خرج کردنش!چرا؟چون بعدش که میروی توی دشتی وصدارا رها می کنی،آن مکث چند ثانیه ای کرشمه میشود روی صدایت.یک دم دل انگیز می آفرینی.جان جهان می شود ترمه آوازت.
زندگی هم همین است...گاهی اگر دلش خواست مکث کند ،پاپی نشویدکه هل بدهیدش جلوبگذارید لحظه ای را توقف کند ،دراز بکشد بین دو اتفاق.رها کنید این باشتاب به پیش رفتن را.کش بیایید میان حادثه ها.دستتان را بگذارید توی جیبتان،سوت بزنید وخیابان ها را فتح کنید وبسپارید خودتان را به خیال خوش آسودگی،شاید زندگی آن نغمه جادویی را که برایتان حبس کرده در گلوبه همین زودی پشت این مکث کشداربد حادثه ها،رها کند توی سرنوشتتان....